به وب سایت لر پرس ✋ خوش ✋ آمدید
قوم لر یکی از سربلندترین اقوام ایرانی است که نقش بی بدیلی در ساختن تمدن ایرانی ایفا کرده است.مردمان لرزبان در کشورهای ایران-عراق-سوریه-چین-عمان -ترکیه- روسیه و افغانستان زندگی می کنند. لرزبان ایران در جنوب غرب کشور و در امتداد کوههای سر به فلک کشیده زاگرس سکونت دارند.لرستان پشتکوه یا ایلام امروزی از دیر باز یکی از اصلی ترین سکونتگاههای قوم لرمحسوب می شده و می شود.
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
برای لر نفس میکشم. قوم لُر یکی از اقوام اصیل ایرانی است که علاوه بر ایران در عراق(استانهای اربیل، سلیمانیه،دیاله،واسط و میسان)،ترکیه،افغانستان ، پاکستان، سوریه و عمان و... هم زندگی می کنند.در ایران محل سکونت لرها به استان لرستان محدود نمی شود آنها در 16استان سکونت دارند.استانهای لرستان وکهکیلویه و بویر احمد و چهارمحال وبختیاری و ایلام کاملآ لُر نشین هستند، علاوه براین چهار استان مردمان لُر زبان در استانهای خوزستان(شمال،نواحی مرکزی و شرق استان)،همدان(ملایر،تویسرکان،نهاوند-اسدآباد-بهار)،فارس(ممسنی،رستم ،سپیدان، کازرون،فراشبند،گله دار مهر،مرودشت و شیراز-شولستان) ،بوشهر(دیلم ،گناوه ودشتستان-دشتی و بوشهر )، اصفهان(فریدونشهر،نجف آباد،داران،اصفهان و گلپایگان-سمیرم-فریدن-فلاورجان-مورچه خورت-لنجان-شاهین شهر-فولادشهر)،کرمانشاه(هرسین،صحنه و کنگاور-سرپل زهاب-اسلام آباد)، گیلان(لوشان-منجیل-رودبار)، مرکزی(شازند و خمین-محلات-سنجان-شهباز)قزوین،خراسان ( رضوی-جنوبی و شمالی)،کرمان و تهران(ورامین-پاکدشت-گرمسار-پیشوا) ، مازندران(کلاردشت و..) ، آذربایجان ( شاهین دژ-سلماس-لکستان) زندگی می کنند.بر اساس سرشماری سال1385می توان جمعیت لرزبانان را بین 10 تا 11 درصد جمعیت ایران تخمین زد.گویشوران لر به زبان های لکی،فیلی،ثلاثی،بختیاری،ممسنی،کهکیلویه ، بویر احمدی،کمزاری ، شولی ،گاپله ای ، کلهری،ملکی و.... با لهجه و گویش های متفاوت نسبت به هم سخن می گویند.علاوه بر پیوند فرهنگی و تاریخی، بین مردمان لر ، پیوند عاطفی عمیقی وجود دارد و در همه حال به لر بودن و اصالتم میبالم.شما چطور؟؟
دیگر موارد
آمار
وب سایت:
بازدید امروز : 740
بازدید دیروز : 553
بازدید هفته : 3171
بازدید ماه : 3136
بازدید کل : 165100
تعداد مطالب : 237
تعداد نظرات : 7
تعداد آنلاین : 1
واژه سیر(Soir) ،یا دووات ( (Dowatبه معنای همان واژه عروسی در شهر است.
پیمان بستن و هدف ازآن ساده و دور اازتجملات ولی باهدف هایی برای گسترش پیوندها درشبکه خانوادگی و قومی و قبیله ای و برای پاره ای از امور و یا امنیت خانواده و یا قوم و قبیله بود. این بررسی وپژوهش که درسال 1350خورشیدی درحوزه فرهنگی طایفه مرا یا مراد از ایل بیرانوند در دهستان « ریمله» انجام شد،از آگاهی های شاد روان شاد حاج دارامرادی یکی از بزرگان طایفه و ایل بهره گرفتم.
زناشویی در روستاها
جامعهی روستایی چه کوچ نشین و چه اسکان یافته، از دو طبقه شکل گرفته است. یکی طبقه ای که در طول تاریخ مسئول پاسداری از نظام دودمانی و قبیلهاش بوده و زمین و آب و ثروت و حشم هم دارد و ریاست نیز در خانوادهاش موروثی است. دیگری طبقهی رعیت یا کارگزاران، که آنها را قیتول (Qeytōl ) میگویند. آنان آب و زمینی که دارند، اندک است. این آیینها بیشتر در میان قبایل ادامه داشته و دارد زیرا آنها خود را از مقررات شهری به دور نگه داشته اند.
خانواده عروس نیز شرط های خود را برای قبول این وصلت
اعلام کرده و خانواده داماد بعد از چند روز رضایت
خود را به خانواده عروس اعلام می کند.
یر یکی از آداب ویژه مردم لر که در آیین های عروسی مردم این دیار رایج است رقص و پایکوبی به همراه بازی های سنتی و محلی است. ساز و سماع، کمانچه و تنبک از آلات موسیقی است که در آیین عروسی لرها از آن استفاده می شود.
1. (مو ایگم نر تو ای گوی بدوشش)من می گویم نر است تو می گویی شیر آن را بدوش:کنایه است برای اصرار وسماجت وحرف نشنودن-( کاری غیر قابل انجام)
2. (دس اشکسه کار ای کنه اما دل شکسه کار نی کنه)دست شکسته کار می کنداما دل شکسته کار نمی کند:کنایه از دلمردگ
3. (دیه وخو نیدی شی کنه کر جمو جمو ای خواس)دختر ترشیده امید شوهر نداشت شوهر که کرد پسر دو قلو می خواست:در مورد حاجت بی ج
4. (دووری که دایش تعریفش ای کنه سی کرهالوش خوبه)دختری را که مادرش ازاو تعریف می کند برای پسر داییش خوب است
5. (و در ای گم که دیوار گوش کنه)، به در اشاره می کنم دیوارتو بشن
کنایه درمورد اشخاص کند فهم.( غیر مستقیم مطلب را برای مخاطب جا انداختن است
6. (می ای خوی بری هونه خالت ) مگر می خواهی بروی خانه خاله ات : در مورد محبت خاله ها
7. (سوار غم پیاده نی خره)،سوار به فکر پیاده نیست : کنایه در مورد اشخاص خود خواه و تازه به دنیارسیده
8. (می گردو بارت که رک و رک ای کنی)،مگر گردو بار داری که صدا میکند:کنایه در مورد افراد کم ظرفیت.( کسی که ضعفی دارد قلقلک میگیره و به خود می پیچد
9. (تو که شوم نداری سی چه مهمون ای گیری) ،توکه شام نداری چرا مهمان می گیری :کنایه در مورد اشخاصی که قدرت ندارند و ادعا میکنند
10.(جومه درسه فکرش به پرویه)،جامه پاره حواسش به وصله است:مانند اسب گم کرده دنبال افسارش می گرد
11.(هر کس دس بنه سر کلاهش باد نبرش ) هر کس دست بر کلاه خود نهد تا باد او را نبرد :هر کس باید مواظب خود باش
12.(هر کس گلیم خوشه باید از او بکشه )،هر کس گلیم خود را باید از آب بیرون آورد .
13.(کله کاغذی سرم نهادی )،کلاه کاغذی سرم گذاشتی:منظور حقه و نیرنگ و فریب دادن است ،کلاه گذاشتن .(فریب با پوچ و کم ارزش)
14.(دندون درد درمونش کشیدنه)،دندان درد درمانش کشیدن است در مورد دست شستن از کاری است وقتی که دیگر ثمری ندارد. شکار دارد. باز شدن دهان و فکین در صحبت کردن زیاد است.
نکته: علامت جمع در گویش و لهجه لری مردم کهگیلویه و بویراحمد حرف ( لام ) است.
نکته: در این گویش حروف فارسی پ ، چ ، گ ، تلفظ آشکاری دارند و گاه حالت مشدد می گیرند.
نکته: حرف ژ بر خلاف لهجه کردی در صحبت و تلفظ کاربرد پیدا نمی کند.
برای بهتر شناختن گویش و لهجه کلی مردم کهگیلویه و بویراحمد به صرف چند نمونه افعال پرداخته می شود: فعل ( رفتن ) : رهتم ، رهتی ، رهت ، رهتیم رهتیت ، رهتن .